زندگینامه محمد میرزا کاشف السلطنه

زندگینامه محمد میرزا کاشف السلطنه متولد تربت حیدریه

آقا محمدخان قاجار قوانلو ملقب به کاشف السلطنه و مشهور به چایکار، دولت مرد دوره قاجار و پهلوی بود. او نخستین کسی است که کشت چای را در ایران رواج داد و به همین دلیل "پدر چای ایران" خوانده می شود.

کودکی

او فرزند ارشد اسدالله میرزا نایب الایاله بود و در اول فروردین ۱۲۴۴ش، مطابق با ۲۱ شوال ۱۲۸۲ ق در تربت حیدریه به دنیا آمد. مادرش جهان آرا خانم ملقب به عزیزالسلطنه، نخستین فرزند قهرمان میرزا، پسر عباس میرزا نایب السلطنه بود. اسدالله میرزا بعد از ۱۶ سال به خاطر قیام پدرش، سیف الملوک، و دستگیری و زندانی شدن او، مظنون واقع گردید و پس از انتقال به تهران در خانه ای در ارک، که در جوار گلخانه کاخ گلستان بود زندگی می*کرد تا آن که درگذشت. از همین زمان محمد میرزا را به معلم سرخانه سپردند تا ادبیات فارسی و عربی را بیاموزد. پس از اتمام دروس سرخانه، آقا محمدخان وارد دارالفنون شد و به فراگرفتن زبان فرانسه و علوم متعارف آن زمان پرداخت.

وزارت خارجه

در شانزده سالگی، وی به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و دو سال به منشیگری میرزا نصرالله خان مشیرالدوله، وزیر خارجه وقت، مشغول بود. بعد از دو سال منشیگری محمد میرزا با سمت دبیر دومی در سال ۱۲۹۸ق /۱۱۶۰ش/۱۸۸۱م عازم پاریس شد. او فرصت را مغتنم شمرد و در دانشگاه سوربن فرانسه در رشته حقوق به تحصیل پرداخت. پس از اخذ پایان نامه لیسانس، یک سال نیز در رشته حقوق اداری درس خواند و در سال پنجم اقامت خود در پاریس، به رتبه نایب اولی سفارت ارتقا یافت. در سفر سوم ناصرالدین شاه به سال ۱۳۰۶ ق، وی به عنوان مترجم دکتر فوریه که تازه استخدام شده بود، برگزیده شد و پس از هشت سال اقامت و تحصیل و مأموریت، به ایران بازگشت.

آزادی خواهی

پس از مراجعت، به دستور ناصرالدین شاه و به همراه ناصرالملک، شش ماه مشغول ترجمه و وضع قوانین اساسی و تکالیف دولتی شد. در سال ۱۳۱۱ق، محمدمیرزا از سوی مؤیدالدوله، پسر حسام السلطنه حاکم خراسان، در تربت حیدریه نایب الایاله شد. در همین دوران، وی با مخالفان ناصرالدین شاه که خواهان حکومت پارلمانی بودند، هم صدا می شود و به نشر افکار آزادیخواهی و شبنامه نویسی می پردازد که سبب برافروخته شدن خشم ناصرالدین شاه می شود و حکم دستگیریش را صادر می*کند، اما مؤیدالدوله پیش از هر اقدامی محمد میرزا را وادار به فرار می کند. ابتدا، وی از تربت حیدریه به ملک خود در نیشابور می رود و در آنجا پنهان می*شود، اما قوای نظامی دولتی نیشابور را محاصره می کنند و طی زد و خوردی، چند نفر از اهالی آنجا کشته می شوند. از این رو، محمد میرزا با شتاب بار سفر می بندد و به روسیه فرار می کند و از آنجا به دیار عثمانی می رود. وی در اسلامبول تجارتخانه فرش و عتیقه دایر می*کند و با ایرانیان مقیم عثمانی و مخالفان حکومت استبدادی آشنا می*شود. شاه در دیار عثمانی نیز تعقیب محمد میرزا را ادامه داد واز دولت عثمانی استرداد او را تقاضا کرد. به همین جهت کاشف*السلطنه دوباره راهی پاریس شد و تا قتل ناصرالدین شاه در آنجا ماند.

سفر به هند

در سال ۱۳۱۳ق /۱۲۷۴ش/۱۸۹۵م، حاج محمد میرزا در حالی که سی سال داشت با خانم گوهر گرانمایه ازدواج کرد و به دستور میرزا محسن خان مشیرالدوله، به سمت ژنرال کنسولی ایران در هند مامور شد. چون در آن سال مرض طاعون در هندوستان شیوع یافته بود، مدتی در کربلا توقف کرد و با معلم به آموختن زبان انگلیسی پرداخت. پس از مدتی اقامت در بمبئی، به محل تابستانی هیأت*های نمایندگی سیاسی واقع در منطقه سیملا در دامنه هیمالیا رفت و همانجا درباره زراعت چای به مطالعه پرداخت. سپس به نواحی چای خیز هند سفر کرد و ضمن مشاهده کشت و صنعت چای، دوره تحصیلی آن را نیز به پایان برد و به اخذ گواهینامه نائل آمد. در حالی او به این توفیقات دست می*یافت که صنعت چای انحصاری بود و آموختن آن به مردم دیگر کشورهای شرقی مجاز نبود. از این رو، وی ناگزیر هویت خویش را پنهان می*ساخت و به عنوان تاجر فرانسوی در موسسه انگلیسی*ها به تحصیل می*پرداخت. وی در مزرعه*ای کشت چای را نیز تجربه کرد.

چای

حاج محمدمیرزا قبل از مراجعت به ایران، مقداری تخم چای را به همراه چهار هزار گلدان چای، قهوه، تخم کنف، دارچین، فلفل، میخک، هل، انبه، گنه گنه، کافور، ریشه زردچوبه، زنجبیل و غیره تهیه کرد و در سال ۱۳۸۵ق با مشکلات بسیار آنها را به ایران آورد.
مخالفت و عدم همکاری مردم گیلان او را از این کار بازنداشت و موفقیت های نخستین، او را به کوشش بیشتری واداشت و کشت، چیدن و خشک کردن چای را به مردم آن سامان آموزش داد.
در سال ۱۳۲۰ق /۱۲۸۱ش/۱۹۰۲م، کاشف السلطنه به روسیه رفت و دو متخصص روس را استخدام کرد و به ایران آورد، ولی کارشکنی ماموران دولتی که دست آموز انگلیسیان بودند، مانع از پیشرفت مطلوب وی می*شد.

شهرداری

وی طبق فرمانی از طرف وزارت خارجه در تاریخ ۱۴شوال ۱۳۲۲ق/دی ماه ۱۲۸۳ش/ دسامبر۱۹۰۴م، به عنوان شارژه دافر دولت ایران به سفارت ایران در پاریس رفت تا به امور آنجا رسیدگی کند. کاشف سه سال و اندی در آنجا ماند و در سال ۱۳۲۶ق/۱۲۸۵ ش به ایران بازگشت. پس از مراجعت به وطن در سال ۱۳۲۶ق/۱۲۸۵ ش با فرمانی از جانب مجلس شورای ملی، مأمور تأسیس شهرداری به سبک جدید شد. در آغاز، وی جزوه*ای به نام «کتابچه قانون بلدیه» تنظیم می نماید و در آن وظایف شهرداری و مأموران آن را به تفصیل بیان می*کند.
از دیگر خدمات او در شهرداری، نامگذاری خیابان*ها و کوچه*های تهران، شماره*گذاری منازل، روشنایی خیابان*ها با چراغ برق، ترتیب رسانیدن آب آشامیدنی به خانه ها با گاری بشکه*دار، اداره پلیس، سرویس درشکه اسبی کرایه برای استفاده عموم، برنامه رفتگری و نظافت معابر، آب*پاشی خیابان*ها و برخی کارهای دیگر است. او پس از یک سال و اندی به دلیل مشکلات و کارشکنی*های بسیار، از این شغل استعفا داد و در پی آن، عهده*دار امور محاکمات وزارت خارجه شد.

پس از مشروطه

وی در سمت کنسول ژنرال برای بار دوم عازم هند شد، ولی پس از بازگشت مجدد تصدی امور محاکمات وزارت خارجه را برعهده گرفت. در این دوره، کاشف به مخالفت علنی با رژیم استبدادی محمدعلی شاه پرداخت، ولی پیش از به توپ بسته شدن مجلس، از طریق رشت عازم سفر مکه و ادای مناسک حج شد. پس از مراجعت به ایران، به همراه خانواده خود به آلمان سفر می*کند و در اوایل پاییز ۱۹۱۲م به برلن می*رسد. اقامت او در آن دیار چندان طولانی نبود و خیلی زود به وطن برگشت. با روی کار آمدن احمد شاه، کاشف در کنار محمدولی خان سپهسالار تنکابنی به فعالیت سیاسی پرداخت. در کابینه دوم سپهسالار که پس از جریان مهاجرت شکل گرفت، به عنوان معاون نخست وزیر که تا آن زمان در ایران شغلی بی*سابقه بود به مجلس معرفی و به کار مشغول شد. این کابینه مقارن با جنگ جهانی اول در ۱۳۳۵ق /۱۲۹۵ ش تشکیل شد، ولی کاری از پیش نبرد و احمدشاه ایران را ترک کرد و رضاخان زمام امور را به دست گرفت. کاشف*السطنه که از زمان مظفرالدین شاه امتیاز چای به او واگذار شده بود، از طرف وزارت عامه به ریاست سازمان چای تعیین شد و با آنکه با کارشکنی*های بسیاری روبرو بود، کشت و تولید چای را در شهرهای گیلان و به ویژه لاهیجان توسعه داد. وی صنعت چای را علاوه بر هند، در چین و ژاپن مورد بررسی قرار داد و با استخدام متخصصان چینی و آوردن بذر جدید و ماشین آلات کشاورزی از آن کشور رشد و تحول دیگری را در این صنعت به وجود آورد. علاوه بر چای، وی نوعی تخم ابریشم و بذر برنج را نیز وارد کرد که با آب و هوای ایران سازگارتر و محصول بیشتری می داد.

پایان زندگی و شایعات

مقبره کاشف السلطنه و گنجینهٔ تاریخ چای ایران، لاهیجان

کاشف السطنه با وسایل و ماشین آلات چای و همراهان از بمبئی با کشتی به مقصد بوشهر حرکت کرد و در آخرین روزهای اسفند ۱۳۰۷ش به ایران رسید. گقته شد خودروی حامل او به دره سقوط کرد و کشته شد.
درمورد مرگ او گفته می*شود او اتومبیلی از کمپانی زیگلر با راننده عرب و اتومبیل دیگری برای همراهان اجاره کرد و ساعت ۱۱ صبح از بوشهر به سمت شیراز به راه افتادند. در اتومبیل اول کاشف*السلطنه در صندلی جلو، و پرتیوا - مأمور انگلیسی – و یک ژاندارم پشت سر راننده نشستند، در اتومبیل دوم چهار نفر متخصص چینی سوار شدند، هشت صندوق لوازم شخصی کاشف*السلطنه نیز در آن بود. در گردنه ملو که بین دالکی و کنارتخته بود، اتومبیل به دره پرت شد. کاشف و ژاندارم در همان لحظه کشته شدند اما راننده و پرتیوا با زخم مختصر در شیراز معالجه سرپایی شدند و به اتفاق رئیسی کمپانی زیگلر از آنجا رفتند. بعد از آن اثری از این راننده که شاهد معتبری در این حادثه بود، یافت نشد.
ابهامات در مورد کشته شدن کاشف*السلطنه و شایعات اینکه نفر عقب او، پرتیوا، با گلوله او را کشته*است و بعد اتومبیل را پرت کرده*اند، به قوت خود باقی است. از قول برخی شاهدان عینی گقته شده به هنگام دفن جنازه وی، اثر یک گلوله را در شقیقه او دیده*اند.
بنا بر وصیتش او را بر تپه*های چای در لاهیجان به خاک سپردند که در همان مکان آرامگاهی به پا شد که اکنون موزه چای است.

      

 

بیو گرافی زنده یاد غلامرضا رحمدل

خلاصه : غلامرضا رحمدل در سال 1330 در لاهیجان بدنیا آمد. وی دارای دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تربیت مدرس در سال 1371 و عضو هیئت علمی و استاد پایه 28 دانشگاه گیلان است.

 

گروه : علوم انسانی
رشته : زبان و ادبیات فارسى
گرایش : زبان و ادبیات فارسی

والدین و انساب : نام پدر غلامرضا رحمدل مرتضی رحمدل و نام مادرشان خانم بزرگ موسی پور است که هردو به دار فانی را وداع گفتند.

خاطرات کودکى : غلامرضا رحمدل قبل از دوره دبستان بمدت 2 سال به یادگیری قران در مکتب خانه پرداخته است.دوره دبستان را در روستا گذراند.مدرسه ایشان توسط یک معلم در شش پایه اداره می شد که این معلم از سواد بیشتری برخوردار نبود.

اوضاع اجتماعى و شرایط زندگى : غلامرضا رحمدل در خانواده ای از نظر اقتصادی ضعیف بدنیا آمد.پدرو مادر وی سواد خواندن و نوشتن نداشتند.وی قبل از دوران سربازی کار می کرد و بعد از سربازی در سال 1353 یکسال به آموزگار پرداخت و شبانه به تحصیل خود در دانشگاه تربیت معلم ادامه دادند.

تحصیلات رسمى و حرفه اى : غلامرضا رحمدل تحصیلات ابتدایی را در روستای محل زادگاهش گذراند .مقطع متوسطه را در دبیرستان مهدویه لنگرود ،کارشناسی زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه تربیت معلم (بسال 1357) ،کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران (در سال 1364) و دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تربیت مدرس در سال 1371 گذراند.

خاطرات و وقایع تحصیل : غلامرضا رحمدل از این دورا چنین می گوید: دبستان روستای ما با بخاری هیزومی گرم می شد و دانش آموزان موظف بودند در اولین روز هر هفته یک پشته هیزم و یک بطری نفت با خود به مدرسه بیاورند.

فعالیتهاى ضمن تحصیل : غلامرضا رحمدل در حین تحصیل به شغلی معلمی در روستای چوشل لاهیجان و دبیرستان های منطقه 13 تهران می پرداخت

استادان و مربیان : معلمان و استادان غلامرضا رحمدل در مقاطع مختلف تحصیل به شرح زیر است: مکتب خانه : طالقانی دبستان : دکتر شفیعى کد کنى ،کیانی ، انصاری دبیرستان : حاج محمدی ،حاج تقوای دانشگاه : دکتر زرین کوب ، دکتر شعار ، دکتر ضیا الدین سجادی ، دکتر آموزگار ،دکتر حاکمی ،دکتر رنجبر ،دکتر احمدی بهنام ،دکتر احمدی ، دکتر حریرچی ،دکتر تجلیل ،دکتر سادات ناصری و دکتر بحرالعلومی

هم دوره اى ها و همکاران : از همدوره ایهای غلامرضا رحمدل در دوره کارشناسی ،خانم اعظم طالقانی (دختر مرحئم آیه الله طالقانی) و در مقطع دکتری ،دکتر منوچهر اکبری و دکتر کی منش بوده است.

همسر و فرزندان : غلامرضا رحمدل متاهل و دارای همسر بنام دکتر آذرکوشا (پزشک)و 4 فرزند بنامهای سمانه ،دانشجوی معماری -ساره دانشجوی شیمی - صادق محصل مقطع پیش دانشگاهی و علی محصل کلاس سوم ابتدایی است.

وقایع میانسالى : از وقایع بوقوع پیوسته در این دوران از زندگی غلامرضا رحمدل فوت پدر ، مادر و خواهرش و همچنین به شهادت رسیدن چند نفر از دوستانش می باشد.

مشاغل و سمتهاى مورد تصدى : فعالیتهاى اجرائى: رییس آموزش و پرورش لنگرود 1360-1363 معاون اداری و مالی دانشگاه آزاد واحد رشت 1364-1366 رییس آموزش وپرورش بندر انزلى 1363-1365 معاون جنگ دانشگاه گیلان 1365-1366 رییس دانشکده ادبیات وعلوم انسانى 1370-1376 معاون دانشجوئى و فرهنگى دانشگاه گیلان 1374-1375 مسئول بسیج اساتید استان گیلان از 1380 تا کنون عضو شورای فرهنگی عمومی استان گیلان عضو شورای فرماندهی سپاه لنگرود در سال 1359 عضو مسئول حزب جمهوری اسلامی لنگرود 1361-1363 مربی دانشگاه گیلان 1365-1371 استادیار دانشگاه گیلان 1371-1380 دانشیار دانشگاه گیلان 1380 استاد دانشگاه گیلان از سال 1385 تا کنون
مراکزى که فرد از بانیان آن به شمار مى آید : غلامرضا رحمدل مرکز پژوهشی گیلان شناسی دانشگاه گیلان را راه اندازی کرده است.

سایر فعالیتها و برنامه هاى روزمره : غلامرضا رحمدل در کنار تدریس به سرودن شعر و تحقیق می پردازد.ایشان رسیدگی به امورات زندگی و خانواده را در اولویت کاری خود قرار می دهد.

شاگردان : اساتید فعلی گروه ادبیات دانشگاه های گیلان و آزاد رشت از شاگردان غلامرضا رحمدل هستند.

آرا و گرایشهاى خاص : زمینه هاى مورد علاقه: نقد ادبى - ادبیات معاصر - تاریخ اسلام
جوائز و نشانها : کسب مقامهاى علمى

1- برنده مسابقه شعر جنگ و دریافت نامه افتخار از وزیر وقت فرهنگ وارشاد اسلامى مهر ماه 1360

۲ - دریافت دیپلم افتخار 8 سال دفاع مقدس از معاونت فرهنگى ستاد فرماندهى کل قوا 1368

3 - احراز مقام نخست در دومین جشنواره سراسرى دانشگاهیان ایران ویژه عزت وافتخار حسینى بهمن ماه 1381

4 - احراز مقام سوم در مسابقه سراسرى عباس(ع) باب الحوائج در بخش مقاله خرداد ماه1383 بر گزار کنندگان: صدا وسیما - نهاد نمایندگى ولى فقیه در دانشکاهها

 5- برگزیده کتاب سال دفاع مقدس در سال 1386 کتاب گذاره هاى چاه و آه

 6- برگزیده مسابقه نقد کتاب سال در 1386 با نام نگاهى به نقد ادبى - از سوى سراى اهل قلم

چگونگى عرضه آثار : غلامرضا رحمدل دارای 5 کتاب در زمینه تاریخ اسلام و 5 کتاب در زمینه ادبیات فارسی است.وی دارای 28 مقاله چاپ شده دارد.ایشان داراى سه طرح پژوهشى مى باشند.

تحصیلات
کارشناسى دانشگاه تربیت معلم تهران

کارشناسى ارشد دانشگاه تهران

دکترا دانشگاه تربیت مدرس

حضرت ایت الله حاج سید ابوالقاسم اریب فومنی

عالم ربانی –فقیه نورانی حضرت ایت الله حاج سید ابوالقاسم علوی فومنی معروف به اریب فومنی که به معنی (عاقل و خرد مند) در عصر ناصری به سال 1264 خورشیدی _مطابق شناسنامه صادره از حوزه8 تهران 1264خورشیدی )دیده به جهان هستی گشود .

پدرش شادروان حاج سید احمد علوی شریعتمدار معروف به کربلایی سید احمد (متوفای 1285ه.ش)و مادرش مرحوم سید سلطان از پرهیز کاران عصر خویش بودند وحاج سید ابوالقاسم در چنین خانواده ای با سیادت وبا شرافت پرورش یافت .

در سن هفت سالگی بود که برای تحصیل علوم مقدماتی به کتب خانه های فومن از جمله مکتب خانه های ملا علی کوکبی که در جوار مسجد بالا محله فومن قرار داشت  راه پیدا نمود. سپس طی مراحل اموزش اولیه به مدرسه علوم دینی (فیلسوف)این شهر کهدر محله ی چال میدان (خیابان شهید مصطفی خمینی فعلی) و در دالان صحن امامزاده سید اسماعیل قرار داشت که وقفی یکی از اطبا معروف ناصر الدین شاه به نام میرزا کاظم خان فیلسوف الدوله که رشتی بود پا نهاد.

پس از اتمام تحصیلات و اخذ درجه اجتهاد در سال 1317 خورشیدی به وطن خود باز گشت ودر شهر فومن سکنی گزید از ان پس به ارشاد و تعلیم و نشر احکام اسلام پرداختو امامت جماعت مسجد بالا محله فومن که پیش از ان بر عهده ایت الله شیخ احمد سعیدی گیلانی بود را عهده دار گردید.

در اواخر عمر در کهولت و همچنین بعلت ناراحتی های  جسمی و جراهی چشم وپروستاتدر منزل محقرانه در اول خیابان شهدا و در درون کوچه ای  بن بست قرار داشت .خانه ای امید بسیاری از فقرا و اهل دل بود ماندگار گردید تا این که سر انجام در هشتم اردیبهشت ماه سال 1361 ه.ش به رحمت حق پیوست ودر گلزار شهدای فومن در جوار شهیدانی که خونشان را نثار میهن عزیزمان شد به خاک سپردند .

زندگینامه آیت الله میرزامحمدعلی چهاردهی

مرحوم آیت الله میرزامحمدعلی بن محمد نصیرالدین بن حاج شیخ زین العابدین چهاردهی گیلانی مشهوربه مدرس درشب جمعه بیست وششم ماه ربیع الاول سال 1352 هجری قمری دربلده چهارده درخانواده تفوی وفضیلت وعلم، دیده به جهان گشود.

این وجودشریف درقریه چهارده نشوو نماء نمود.بعدازسن دوازده سالگی برای تحصیل علم به حوزه علمیه شهررشت بعد به حوزه علمیه صالحیه  شهرقزوین واردشد. وبعدبه زیارت عتبات مقدسه عراق مشرف شد.ودرعراق بخش عمده ای ازمراحل رادرجواربارگاه حضرت  اباعبدالله الحسین علیه الاسلام درحوزه علمیه هندیه گذراند وسپس خودرا به حوزه علمیه نجف اشرف رساندوازدریای مواج علوم دینی دراین حوزه کهن بهره برد.جایی که درجوارحرم امیرالمومنین علیه الاسلام  بزرگترین مرکزعلمی شیعه امامیه محسوب می شده وازقدیم الایام علماوفضلا بزرگ شیعه برای تتمیم وتکمیل مدارج علمی خودورسیدن به مقام شامخ اجتهادازبلادمختلف بدانجا سفرمی کرده ومقیم می شدند.ودرنجف اشرف مقیم شد.وتاپایان عمردرهمانجامی زیست .ایشان فقیدزاهد،اصولی ماهر،متکلم متبحر،ادیب اریب، محدث متهجد،رجالی ماهر،ریاضیدان ،منجم ،مرجع تقلیدویکی ازمفاخرتشیع بود.

آثاروتالیفات

آثاروتالیفات ایشان دررشته ها وزمینه های مختلف علمی است که آثارفارسی شامل فضیلت زیارت امیرلمومنین وسیدالشهدا،کتاب الاسبوع ،زیده العبادات،کتاب النکاح،دماءثلاثه،حاشیه خلاصه الحساب،تبیان اللغه،التحفه الحسینه و...که جمع کتوب عربی وفارسی به شصت ودوجلد می رسد

فرزندان مرحوم مدرس چهاردهی

1-مرحوم حاج شیخ محمدمدرسی

معرفی به آیت الله زاده چهاردهی.درسال هزاروسیصدهجری قمری درنجف متولدشدودرسال هزاروسیصدوچهل وپنج دررشت وفات یافت .اوازمعاریف علمای روحانی گیلان بود.

پس ازوفاتش فرزندارشدش مرتضی مدرسی چهاردهی جنازه پدررابه نجف بردوکنارآرامگاه میرزای چهاردهی به خاک سپرده .غیرازجناب آقامرتضی مدرس ازمرحوم حاج شیخ محمدفرزندانی به نامهای نورالدین زین العابدین جوادصدرالدین وسه دختربه یادگارمانده است.

2-مرحوم شیخ حسین چهاردهی

ازفضلای عراق بودوپس ازآمدن به ایران وگیلان در مدرسه متوسطه رشت تدریس داشت ودردوم محرم 1339 ه.ق وفات یافت وبه نجف منتقل شد ودرجوارپدرمدفون شد.

3-میرزاهادی مدرس چهاردهی معروف به شیوا

ازوکلای پایه یک دادگستری رشت بودوموردتوجه عموم طبقات بود اودرسلیمان داراب رشت مدفون است.

دامادمرحوم مدرس چهاردهی

یکی ازدختران مرحوم میرزای چهاردهی به همسری حاج شیخ زاهدگیلانی درآمد.مرحوم زاهدازفضلا وعلمای طراز اول گیلان بود.علم وحکمت وزهدوعبادتش زبانزدبوده وهست.فقاهت اودرگیلان معروف بوده وازمال دنیا هم چیزی جمع ننموده.

کتابخانه بزرگ مسجدبخارائی

ازجمله اماکن مهم که یادگارآیت الله چهاردهی است.که ایشان علاوه برانجام خدمات فرهنگی لازم.کتابهای زیادی رادرآنجاوقف نمودند وگاهی مقلدین ایشان به دستورایشان به این کتابخانه کتاب می فرستادند.واکثرکتابهای این کتابخانه به مهروامضای شخصی ایشان منقش می باشد.

وفات آیت الله مدرس چهاردهی ومحل دفن

مرحوم آیت الله مدرس چهاردهی پس ازمدت هشتادویک سال وده ماه و چهارروزقمری ازعمرش درروزچهارشنبه سلخ محرم سنه 1334کالبدتن راشکست وبه سوی فضای بیکران رضوان الهی پرکشیدوندای ارجهی رالبیک گفت وشیعیان رادرغم واندوه وفراق خودماتم زده ساخت.

واورابعدارتغسیل وتکفیل درمحلی که مخصوص خوداوبوددرحجره اخیرزاویه جنوب صحن ازطرف قبله به صحن مقدس علوی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام درنجف اشرف دفن نمودند

حکایت نبش قبر

جناب حجه الاسلام زاهد، نوه دختری میرزای چهاردهی نقل کردند زمانی که درنجف اشرف بودم شبی بعد ازنمازمغرب وعشاء واستماع درس خارج، ازآیت الله خویی، بین بعضی ازعلماء درباره علماء باتقواوپرهیزگارسخن به میان آمد.دراین بین مرحوم آیت الله شیخ محمد لاهیجی که ازعالمان بزرگ لاهیجان بودنقل کرد:بعدازبیست سال ازدرگذشت آیت الله مدرس چهاردهی یکی ازعلمای رشت ازدنیارفت وقرارشداورادرمقبره مرحوم چهاردهی دفن کنند.من حضورداشتم که قبرراشکافتندبدنی نمایان شد.من تاآن جسدرادیدم شناختم وگفتم این جسدآیت الله چهاردهی است.من اورابارهادیدم ومی شناختم.

جالب اینکه بدن تروتازه وصورت شاداب ومحاسن خضاب شده بود.

 

آیت ا.. . سید مجتبی رودباری

آیت ا... سید مجتبی رودباری فرزند مرحوم آیت ا... سید حسین رودباری در سال 1312 شمسی در نجف اشرف متولد شد و تا سال 1319 شمسی در جوار مرقد مولی الموحدین اقامت داشتند و در همین سال به همراه والد بزرگوار خویش به ایران عزیمت و وارد رشت شدند.

 آیت ا... رودباری دوره ابتدائی را در دبستان فاریابی رشت به پایان رساند و در خرداد سال 1326 شمسی در امتحانات صحنه، بین تمام دانش آموزان کلاس ششم رشت با معدل 18/17 شاگرد اول شناخته شدند و به دریافت جایزه از مرحوم ادیب السلطنه سمیعی نائل گشتند. در مهرماه 1326 شمسی به امر والد بزرگوار خود توفیق ورود به طلبگی را پیدا نمودند و به همین منظور در نزد آیت ا... ضیابری کتاب جامع المقدمات را فرا گرفتند. آیت ا... سید مجتبی رودباری در حالی که 3 سال در حوزه علمیه رشت به فراگیری علم و دانش اشتغال داشتند در سال 1329 شمسی جهت ادامه تحصیلات به حوزه مبارکه علمیه قم تشرف حاصل نمودند و 14 سال در جوار مرقد مطهر بی بی حضرت معصومه سلام ا.. علیها بفراگیری دروس مشغول شدند. آیت ا.. رودباری در طی این مدت به طور متفرقه در امتحانات کلاس نهم در دبیرستان آیت ا... دکتر بهشتی (شاهپور سابق) رشت و کلاس ده و یازده را در دبیرستان حکیم نظامی واقع در قم و کلاس دوازده را در دبیرستان فیروزکوهی واقع در شیخ هادی تهران شرکت نمودند و به اخذ دیپلم نائل گشتند. ایشان در سال 1343 به همراه پدر گرامیشان حوزه علیمه قم را به قصد عزیمت به حوزه علمیه نجف اشرف ترک نمودند و مدت 15 سال در جوار مرقد مولی الموحدین به فراگیری فقه و اصول پرداختند. از جمله اساتید ایشان در دوران تحصیل مرحوم آیت ا... حاج سید محمود ضیابری، آقای حاج شیخ محمد علی امنیان، آقای آقا میرزا جعفر سبحانی تبریزی، آقای میرزا محمد تقی ستوده اراکی، آقای حاج سید عبدالکریم اردبیلی، شهید مفتح همدانی، علامه طباطبایی، آیات عظام قدس ا... اسرارهم، ایت ا... العظمی بروجردی، آیت ا... العظمی میرزا هاشم آملی، آیت ا... خوئی و آیت ا... العظمی حکیم می باشند. آیت ا... سید مجتبی رودباری در شهریور 1358 شمسی به ایران عزیمت نمودند و وارد رشت شدند و در حال حاضر در این شهر سکونت دارند و هر روزه در ایام تحصیل و حتی غیر تحصیل عده زیادی از طلاب و علاقمندان به علوم دینی در نزد ایشان به فراگیری دروس می پردازند. یکی از اقدامات مفید و موثر ایشان در سالهای اخیر جهت رشد و نمو استعدادهای نوجوانان و جوانان شهر رشت تأسیس کتابخانه ای با عنوان کتابخانه عمومی حضرت امیرالمومنین علیه الاف و التحیه و الثناء می باشد که هر روزه عده ای از نوجوانان و جوانان به ویژه قشر دانش آموز و دانشجو از این مکان فرهنگی بهره فراوان می برند

 

شهید آیت ا... احسان بخش

در میان جامعه مردانی با فضیلت و متعهد و گوهرانی گرانقدر یافت می شوند که با کوشش و پیکار خود مرزبان و احیاگر این حماسه پرخروش شده و با ایثار و فداکاری، انسانها را از برهوت سرگردانی و انحراف به مسیر هدایت می کشانند. اینان به مدد دانش وسیعی خود از یک سو و آگاهی بر نقش دشمنان و حیله ها و تزویرهایشان از سوی دیگر مسئولیتی بر دوش خویش احساس می کنند و بر این مبنا همه زندگیشان را و سراسر دقائق عمر گرانبهایش را وقف خدمت به دین و حقیقت می کنند.

حضرت آیه ا... شیخ صادق احسانبخش فرزند حاج غلامرضا در سال 1309 در یکی از روستاهای تولمات بدنیا آمد، مقدمات را نزد شیخ عزت ا... طالقانی آموخت و پس از پایان دوره مقدمات و ابتدایی در سال 1324 به مدرسه مهدویه رفت و از جمله شاگردان مرحوم علم الهدی و بحرالعلوم شد. در سال 1327 به قم رفت و دوره سطح و خارج را در آنجا گذراند و در سال 1332 وارد دانشگاه معقول و منقول شد و موفق به اخذ درجه لیسانس از آن دانشکده شد به قم بازگشت و در حوزه علمیه به ادامه تحصیل پرداخت. از سال 1339 فعالیت فرهنگی خود را در رشت آغاز کرد و در جریان وقایع سالهای 1356-1357 رهبری مبارزات علیه رژیم پهلوی را در گیلان بر عهده داشت و از تهدید و ارعاب مأموران امنیتی نهراسید. جلسات سخنرانی معظم له با استقبال شدید مردم روبرو شد. مبارزان گیلانی علیرغم سختگیری و فشار سازمان امنیت و ماموران پلیس از نقاط مختلف در مجالس سخنرانی وی حضور می یافتند. این فقیه فاضل و دانشمند همزمان با مبارزات سیاسی لحظه ای از ارشاد مردم و تحقیق و مطالعه غافل نبوده و آثار ارزنده ای تألیف کرده اند و سالها مسئولیت نمایندگی مقام معظم رهبری در گیلان و امامت جمعه شهرستان رشت را به عهده داشتند. هماهنگونه که اشاره شد یکی از ابعاد شخصیتی شان مانند دیگر عالمان نام آور بعد ادبی ایشان است که پس از مجاهدات بسیار در راه تحصیل علم و عمل، همه تاب و توان خویش را در راه هدایت اذهان و نابود ساختن قید و بندهای فکری استعمار و جبران زیانهایی که عوامل خائن به فرهنگ انسانی اسلام وارد آورده اند مصرف داشته اند و به عنوان عالمی متعهد می کوشند تا فروغ دامنگستر قرآن را بدرون جانهای مشتاقان بتابانند و چون شمعی می سوزند تا بدیگران نورافشانی کنند. حضرت آیه ا... احسانبخش در مقدمه آثار الصادقین به انگیزه تألیف این آثار ارزشمند می فرمایند: اینجانب شیخ صادق احسانبخش فرزند مرحوم حاج غلامرضا پس از تتبع و تدبر ممتد در متون اخبار و روایات که در صحاح و مآخذ معتبره اسلامی آمده بر آن شدم تا آنجا که بضاعت و سرمایه علمی به تأیید حضرت باری تعالی شانه کمک و مساعدتم کند به منظور تعمیم فایده آن را به زبان فارسی روان و ساده بیرون از ایجاز مخلّ و اطناب مملّ ترجمه و شرح کنم تا از برای استادان تذکری، و مبتدیان را مرشدی باشد. از روزی که افراد منافق در مسجد جامع کاسه فروشان رشت به هنگام اداء فریضه به قصد قتل من هجوم آورده مصدومم ساختند، به بیمارستان طهران و اخیراً به بیمارستان قلب شهید رجائی منتقل و تحت معالجه قرار گرفتم.     اگرچه فیض شهادت نصیبم نشد لیکن در ایام استعلاج کتاب شریفه سفینه البحار که حقیقه زورقی برای پیمودن اقیانوس وسیع اخبار ال عصمت علیهم السلام است. بیشتر مورد مطالعه ام بود سبک تألیف آن کتاب عزیز انگیزه ام شد که مجموعه خود را به همان نحوه ترتیب حروف تعمجی مرتب سازم و سعی کردم که منابع و مأخذ احادیث شریفه منقوله از کتب شیعه و سنی بلاواسطه در صدر هر حدیثی ذکر شود. و در ترجمه نیز رعایت امانت لفظاً و معناً شده و از تصرف و شرح خودداری شد و مطالب مربوط به (اله) و (اسم) تیمناً و احادیث راجعه به حضرت امام اول امیرالمومنین (ع) و حضرت ام الائمه (س) تادباً در ردیف حرف الف (جلد اول) ذکر شده و این مجموعه را (آثار الصادقین) نامیده ام. ایشان در راستای خدمات فرهنگی و همزمان با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به فکر حفظ و حراست از کتابخانه ملی رشت افتادند که با قدمت هفتاد و پنج ساله و با کتابهای ذیقیمت خطی و بعضاً منحصر به فرد در دنیا، یکی از مراکز مهم فرهنگی کشور به حساب می آید. به همین منظور در اسفند ماه 57 بجای هیئت مدیره جمعیت نشر و فرهنگ گیلان که تا زمان انقلاب فعالیت داشتند ده نفر از معاریف و فرهنگ دوستان استان انتخاب و ریاست جمعیت را بعهده دانشمند فاضل حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا شرفی واگذار نمودند اعضا هیئت عبارت بود از: حجه الاسلام حاج رضائی راد، آقایان خمامی زاده – عباس شرفی (که در ضمن مدیریت کتابخانه بر عهده ایشان گذاشته شد)- میر ابوالقاسمی – فرض پور- دکتر ایزدی- تراب کمالی – حاج عظیم زاده – حاج شاکری- حاج خوشنویس. این تعداد با نظارت دقیق و دلسوزانه امورات کتابخانه را انجام می دادند و توانستند کلیه کتابها را با توجه اوضاع اوایل انقلاب از غارت و سرقت حفظ نمایند کاری که متأسفانه بدلیل هرج و مرج و نداشتن حساسیت در اصفهان، تهران، شیراز و تبریز اتفاق افتاد در سال 1364 با همکاری استانداری و اداره کل مسکن و شهرسازی فضای مخزن کتابخانه در دو طبقه افزایش یافت. در سال 71 با کمک استانداری در زمان آقای مهندس علیرضا تابش سالن مطالعه آقایان با گنجایش 650 نفر ساخته شد و در سال 74 در زمان استانداری آقای مهندس سید علی اکبر طاهائی که ذکرش به خیر باد مخزن کتابخانه با گنجایش 2000 متر مربع در حال احداث می باشد که تا مرحله اتمام سربندی پیشرفت کاری داشته است. ترمیم و بازسازی کتابهای فرسوده و چاپ بعضی از نسخ خطی کتابخانه از دیگر کارهایی بود که با حمایت و پشتیبانی ایشان انجام گرفته است. حال این کتابخانه با یکصد و دوازده هزار جلد کتاب روزانه بطور متوسط پذیرای 1500 نفر از محققین، دانشجویان، نویسندگان و دانش پژوهان می باشد. از اقدامات بسیار مهم و ارزنده و تاریخی ایشان احداث مصلای بزرگ امام خمینی (ره) می باشد که بیان عظمت آن در این مختصر نمی گنجند. آثار معظم له: آثار الصادقین (31) خوارج 3 جلد نقش دین در خانواده 2 جلد قیامت از دیدگاه قرآن و احادیث تفسیر سوره احزاب (فتنه یهود 1 جلد)سی گفتار 2 جلد مقاله ای درباره شرح حال میرزا کوچک جنگلی مقاله ای درباره شاگردان گیلانی مرتضی انصاری و کتب زیر در آینده چاپ خواهند شد.

 

زندگینامه بیژن نجدی از مشاهیر گیلان

 

بیژن نجدی ، شاعر و داستان نویس گیلانی در 24 آبان 1320 از پدر و مادر گیلانی در خاش زاهدان متولد شد . تحصیلات ابتدایی خود را در رشت گذراند . پس از اخذ دیپلم در سال 1339 وارد دانشسرای عالی تهران شد و در سال 1343 از همان دانشکده در رشته ریاضی فارغ التحصیل و با سمت دبیر در دبیرستانهای لاهیجان مشغول به تدریس شد . پدرش از افسران مبارزی بود که در قیام افسران خراسان نقش داشت و در مسیر رفتن به گنبد کاووس به دست تعدادی ژاندارم کشته شد . در سال 1349 با پروانة محسنی آزاد ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسر است . از سال 1345 فعالیت ادبی خود را آغازکرد . مهمترین آثاری که از بیژن نجدی به جا مانده عبارتند از : مجموعه داستان « دوباره از همان خیابانها » ، « یوزپلنگانی که با من دویده اند » ، « برگزیده اشعار » ،  « خواهران این تابستان » .

مجموعه داستان « یوزپلنگانی که با من دویده اند » در سال 74 جایزة قلم زرین را به خود اختصاص داد . در سال 79 نیز برگزیده نویسندگان و منتقدان مطبوعات شد .

نجدی همچنین در کارنامه ادبی خود ، لوح تقدیر بهترین مجموع داستان « دوباره از همان خیابانها » ، تندیس یادمان بنیاد شعر فراپویان به خاطر برگزیده اشعار دهه هفتاد و لوح افتخار به پاس جانسروده ها در پاس داشت آیین های ملی و میهنی را دارد .
بیژن نجدی در چهارم شهریور 1376 به علت بیماری سرطان ریه درگذشت . آرامگاه او در شهر لاهیجان در جوار شیخ زاهد گیلانی قرار دارد .

از بیژن نجدی اشعار گیلکی کمی باقی مانده است . دو بیتی های زیر نمونه ای از آن هاست .

تـی دیمــا خـال دره مـی دیمــا دانـه             تـــرا سفتــال بگشتـــه مـــه زمـــانه
من و تو شو ندریم ایمرو کونوس باغ             ترا تورش کونوس وا ، مه چی وانه ؟
بیـــدم ســـرد پـلا بـاورده مـی مــار                   بوتــــم ســــرد پــلا ره اشپلــم بــار
بنیشتـه مـوشت بــزه ها چیـن پــلاسر                  بوتـــم هـر روز هینه ، بـوته آغوزدار

 

نیاز به راهنمایی دارید؟با ما برای سفارش آگهی و تبلیغ خود تماس بگیرید!